اسب هایم زمین را شخم می زنند هنوز ؟
آلفرد ادوارد هوسمن
برگردان: محمد رجب پور
- اسب هایم زمین را شخم می زنند هنوز ؟
آن چموشان که به پیش می راندمشان
و صدای سایش یراقشان را می شنیدم
آن گاه که نفس می کشیدم.
: آری ، اسب ها زمین را لگدمال می کنند
و هنوز یراقشان صدا می کند ،
همه چیز چون پیش است
گر چه اکنون در زیر خاک هایی آرمیده ای
که خود زمانی خیششان می کردی.
- آیا اکنون که من دیگر سرپا نیستم
بر ساحل جویبار
هنوز دوستان پا به توپ می شوند؟
: آری ، هنوز توپ در گردش است
بچه ها با شور و شوق به هم پاس می دهند
دروازه ها پابرجاست
و گلرها هم دروازه بانی می کنند.
- آیا دخترکم که جدایی از او برایم سخت بود
آرام گرفته است؟
آیا او که چشمانش در وقت خواب از فراق من اشکبار بود
آرام گرفته است؟
: آری ، او راحت آرمیده است
و دیگر از گریستن در وقت خواب دست کشیده است.
دخترت دیگر آرام گرفته است
خوف مکن ای دوست و آرام بخواب.
- اکنون که من نحیف و نزار گشته ام
دوست من ، کار و بارت چگونه است؟
دنیا به کامت گشته است؟
آیا بستری بهتر از بستر من یافته ای؟
: آری ، ای دوست ، آرام بخواب
من با معشوقه یک مرده ناکام هم بسترم
و بسیار کامروا گشته ام
اما مپرس معشوقه که را گزیده ام.
No comments:
Post a Comment